ایمان به یک بازار آزاد کنترل نشده؟به خاطر آن سقوط نکنید

ساخت وبلاگ

به عنوان یک مشترک ، شما 10 مقاله هدیه ای برای ارائه هر ماه دارید. هرکسی می تواند آنچه را که به اشتراک می گذارید بخوانید.

به این مقاله بدهید به این مقاله این مقاله را ارائه دهید

توسط رابرت جی شیلر

  • 9 اکتبر 2015

شاید بیشترین تحسین شده از همه تئوری های اقتصادی که در دانشگاه های ما تدریس می شود این تصور است که یک اقتصاد رقابتی کنترل نشده برای همه بهینه است.

در این اقتصاد بهینه ، گفته می شود که هر شخص یک بازیگر آزاد است که صرفاً در منافع شخصی خود تصمیم می گیرد. اقتصاددانان در هر دو راست و چپ معمولاً می گویند که این ایده های اساسی ارزش های آزادی و فردیت ما را با موفقیت اقتصادهای ما گره می زنند.

مشکل این است که این ایده ها ناقص هستند. همراه با جورج ا. آکرلوف ، استاد دانشگاه در جورج تاون و یک برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی ، من از اقتصاد رفتاری برای پیگیری صداقت این مفاهیم استفاده کرده ام.

در کتاب ما "فیشینگ برای فولز: اقتصاد دستکاری و فریب" (پرینستون ، 2015) ، ما از اهمیت همه جانبه نظریه بازار آزاد به زندگی و اقتصادهای واقعی خود سوال می کنیم. در حالی که ما اهمیت بازارهای آزاد را تأیید می کنیم ، دریافتیم که تنظیم بازار بسیار مهم بوده است و معتقدیم که در آینده همچنان صادق خواهد بود.

اشتباه نکنید: من و جورج مطمئناً طرفداران بازار آزاد هستیم. در حقیقت ، من سالها استدلال می کنم که ما به بازارهای بیشتری مانند بازارهای آینده برای قیمت خانه های یک خانواده یا درآمدهای شغلی یا بازارهایی که به ما امکان می دهد ادعاهای مربوط به تولید ناخالص داخلی را انجام دهیم ، نیاز داریم. من در مورد این چیزها در این ستون نوشتم.

اما ، در عین حال ، ما هر دو معتقدیم که نظریه اقتصادی استاندارد معمولاً در مورد بازارهای آزاد کنترل نشده بسیار مهم است. معمولاً این واقعیت را نادیده می گیرد که با توجه به نقاط ضعف طبیعی انسان ، یک اقتصاد رقابتی کنترل نشده به ناچار مقدار زیادی دستکاری و فریب را به خود اختصاص می دهد.

ما از کلمه "فیشینگ" به عنوان استعاره برای طیف وسیعی از دستکاری های بازار مدرن به ظاهر بی ضرر استفاده می کنیم - مانند قرار دادن میله های آب نبات و مجلات شایعات در پیشخوان پرداخت ، جایی که بزرگسالان حوصله یا خسته و والدین کودکان ناله می کنند وسوسه می شوند که چند نفر را خرج کننددلار اضافیو ما کلمه "phool" را برای توصیف شخصی که نمی فهمد چقدر فکر و تلاش برای دستکاری او بوده است ، ابداع کردیم.

این فعالیت ها گسترده نیست به این دلیل که افراد در تجارت به طور کلی انگیزه های شیطانی دارند ، بلکه به دلیل وجود نیروهای بازار - تعادل فیشینگ که توسط رقابت اعمال می شود. این به این روش کار می کند: وقتی می فهمید که رقیب شما از ترفندهای بازاریابی پیشرفته و مؤثر استفاده کرده است ، اگر از این پرونده پیروی نکنید ، عقب می افتید.

برخی از مشاغل سعی می کنند به تنهایی در برابر این روند مقاومت کنند. فروشگاه ها ده ها سال پیش با از بین بردن آب نبات از خطوط پرداخت ، به عنوان مثال ، امیدوار بودند که مشتریان را با اخلاق خود تحت تأثیر قرار دهند ، اما این تلاش ها تا حد زیادی شکست خورده است. هنگامی که حاشیه سود تنگ است ، آن دسته از مشاغلی که ممکن است به سادگی از وجود هدایت شوند.

بسیاری از اقتصاددانان شواهدی از دستکاری و فریب در بازار را می بینند ، اما بیشتر پدیده ها را به عنوان یک مشکل اساسی و همه گیر در بازارهای آزاد تنظیم نشده می دانند. فریب و دستکاری به طور ناکافی در کتابهای درسی در مورد تئوری مورد بحث قرار می گیرد. در نتیجه ، تنظیم بازار بیش از حد بدخیم است.

ما چیزهای متفاوتی را می بینیم: موفقیت اقتصاد ایالات متحده-و از موارد مشابه آن-می تواند هم به آزادی نسبی بازارهای آن و هم به این واقعیت که مقررات عقل سلیم بر آنها تحمیل شده است ، نسبت داده شود. خوشبختانه ، جوامع مدنی بسیاری از کشورها حس اخلاق را به فعالیت های بازار تزریق کرده اند.

تصویر

انقلاب تاچر-ریگان یک سوم از قرن پیش یک نقطه عطف دور از تنظیم بازار بود و نتایج مختلط داشت. اما رسمیت جهان دانشگاهی از بازارهای آزاد به اقتصاد ریاضی از آن انقلاب با رزرو محدود حمایت می کرد.

دانش آموزان در تئوری اقتصادی اکنون با تعداد کمی از احتیاط ها آموخته می شوند که اقتصاد رقابتی در بازار آزاد "پارتو-بهینه" خواهد بود ، در ادای احترام به اقتصاددان ویلفردو پارتو. اگر نظریه اقتصادی را مطالعه نکرده اید ، توضیحات کمی در نظم است.

اقتصاد بهینه پارتو هنگامی حاصل می شود که غیرممکن باشد که هر شخص را بهتر کند بدون اینکه حداقل کسی بدتر شود. این تئوری معتقد است که هر شخص تصمیمات اقتصادی می گیرد که منجر به بهترین نتیجه ممکن برای آن شخص خاص می شود. در ژارگون اقتصادی ، هر شخص به صورت جداگانه "عملکرد ابزار" را که نشان دهنده رفاه شخصی خود است ، به حداکثر می رساند. این تئوری در بسیاری از کتابهای درسی به عنوان "اولین قضیه اساسی اقتصاد رفاه" آموزش داده می شود و با ظرافت ریاضی ارائه می شود. اعتراضات علیه این نظریه ، که زمانی رایج بود ، تا حد زیادی ناپدید شده اند.

شایان ذکر است که اولین اعتراض از خود پارتو بود. او قصد نداشت از بینش خود به روشی که امروزه معمولاً به کار می رود استفاده کند. پارتو اظهار داشت که مفهوم او از بهینه از ابعاد مهم اخلاقی غفلت کرده است: افراد در بازارهای آزاد واقعاً نمی توانند حداکثر آنچه را که فیلسوف جرمی بنتام می نامد ، حداکثر کند. آنها همیشه موفق نمی شوند که به حداکثر رساندن رفاه واقعی خود ، بلکه چیز دیگری ، چیز بسیار محدودتر باشند.

در سال 1918 ، ایروینگ فیشر ، اقتصاددان ییل ، استدلال کرد که آنچه مردم در اقدامات خود به حداکثر می رسند ، چیزی است که می تواند بهتر از آن به عنوان "تمایل" توصیف شود و نه ابزار ، زیرا آنها در معرض وسوسه و اشتباهات در طیف گسترده ای از خریدهای خود هستند. پیشرو در بازاریابان حداکثر سود برای استفاده از آنها به صورت منظم.

در نیمه اول قرن بیستم ، چنین انتقاداتی مورد توجه عمومی قرار گرفت. اما امروزه آنها کمی مورد بحث قرار می گیرند.

نظریه اقتصادی فعلی تشخیص می دهد که اگر یک "بیرونی" وجود داشته باشد - مثلاً ، یک تجارت که هوا را در طول تولید کالاهایی که می فروشد آلوده می کند - نتیجه بهینه نخواهد بود و بیشتر اقتصاددانان موافق هستند که در چنین مواردی ما نیاز داریممداخله دولت.

اما مشکل دستکاری حرفه ای و فریب حرفه ای در بازار اساسی است ، نه یک خارجی بودن. به طور خلاصه ، برتری بازارهای آزاد غیرقانونی - قضیه اساسی اقتصاد رفاه - هاله یک قانون را از آسمان گرفته است. با این حال ، فناوری به گونه ای پیشرفت کرده است که وسوسه ها به طور موثرتری دستکاری می شوند.

در حقیقت ، موفقیت واقعی اقتصادهایی که بازارهای آزاد را تجسم می کنند ، ارتباط زیادی با تلاش های قهرمانانه مبارزان برای ارزش های بهتر ، چه در بین سازمان های خصوصی و چه طرفداران مقررات دولت دارد. به عنوان مثال ، قبل از سال 1900 بیشتر داروهای ثبت اختراع که به عموم مردم فروخته می شدند کلاهبرداری بودند.

بیشتر این کلاهبرداری ها از آن زمان حذف شده اند ، نه توسط نیروهای بازار ، بلکه با فعالیت شهروندان خصوصی که اقدامی انجام داده اند نه خودخواهانه بلکه برای منافع عمومی. مثالها شامل هاروی واشنگتن ویلی (1930-1944) و آلیس لکی (1857-1935) است که مبارزات انتخاباتی آنها منجر به تأسیس سازمان غذا و داروی در سال 1906 شد و استوارت چیس (1888-1985) و فردریک جی شلینک (1891- 1891-1995) ، که طرفداری وی در دهه 1920 منجر به تأسیس گزارش های مصرف کننده در سال 1936 شد.

متأسفانه ، چنین غول ها واقعاً مشهور نشده اند و تا حد زیادی فراموش شده اند. قهرمانان معاصر بیشتر به سرگرمی یا بازرگانان که کمی بیشتر از استادان دستکاری هستند ، تمایل دارند. شاید دلیل این امر این باشد که انتقاد قهرمانان در مورد بسیاری از فعالیت های روزانه ما شک و تردید می کند.

ما به یک شیوه فکر شده ایم که بازارهای آزاد را شکوفا می کند و قهرمانی اقتصادی را تحقیر می کند. ما به آن بازارها احتیاج داریم ، اما به قهرمانان واقعی نیز احتیاج داریم.

معامله ارز ماتیک...
ما را در سایت معامله ارز ماتیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : لیلا حاتمی بازدید : 207 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 10:38